چرا محافظت از محیط زیست؟
همه ی ما هر روز بیشتر و بیشتر از اهمیت “محافظت از محیط زیست” میشنویم اما واقعا چقدر آن رو احساس میکنیم؟ آیا این موضوع هم مثل تمام خبرهای بد این روزها صرفا تبدیل به یک جملهی خبری شده که بدون درک اهمیت و تاثیر آن با بیتفاوتی از کنارش رد میشیم؟ تا حدی حق داریم… انسان سردرگم امروزی با نگرانیهای بی اندازه ای که دارد گاهی ناخودآگاه خود را از خبرهای بد کنار میکشد تا بتواند با حداکثر آرامش نایابی که امکان دارد روی کارش تمرکز کند. از نفسی که میکشیم و ممکن است آلوده به ویروس باشد تا بدهیهای این ماه و هزاران دغدغهی دیگر باعث میشود فکر کردن به این که جمعیت فلان مدل عروس دریایی افزایش پیدا کرده باشد برای ما کمی شبیه شوخی به نظر برسد.
پس امروز به سادهترین حالت ممکن این موضوع را بررسی میکنیم که صنعت فشن، این غول بزرگ و اغواکنندهی اقتصاد دنیا چطور موفق شده تاثیری بذارد که چهار عنصر اصلی، پایههای شکل دهنده ی زندگی ما، که حتی نیاکان ما اونهارو میپرستیدند حالا کمر به نابودی بشریت و زمین بسته باشند؟
این لباسهای زیبا و ترندهای رنگارنگ و احترام و جایگاهی که برای ما به ارمغان میاورند چه تاثیری روی آبی که هر روز مینوشیم، هوایی که تنفس میکنیم، خاکی که روی آن راه میرویم و آتشی که کره زمینمان را شکل داده میگذارند؟ پس از خواندن این مطلب درک میکنیم که نه تنها این عناصر بیاندازه بهم وابسته هستند، بلکه حتی عوامل نابود کننده ی آن ها هم فقط به یکی از دسته ها محدود نمیشوند و مثل یک چرخه ی ناقص هم دیگر را از بین میبرند.

آب
بدون تکرار مکرراتی مثل این که آب مایه حیات است و غیره و غیره، با یک نگاه اجمالی میتوانیم متوجه تاثیراث مستقیم صنعت فشن روی آبهای کره ی زمین بشویم. مایلم جملهی دردناکی از یکی از ساکنین روستاهای کشوری درحال توسعه نقل کنم که در اون محل، تعدادی کارخانهی رنگرزی الیاف ساخته شده:” ما رنگ ترند فصل آینده مد رو از رنگ آب رودخونه تشخیص میدیم قبل ازین که شما در ویترینها با اون مواجه بشید.” همین جمله بدون هیچ حرف پس و پیش عمق فاجعه ی رنگرزی الیاف لباسهایی که شاید یک بار بیشتر پوشیده نشوند اما به هرحال با شدت تمام تولید میشوند را نشان میدهد. پسآبهای غلیظ شیمیایی که آب رودخانه رو به نارنجی و بنفش تبدیل میکند و میکروفایبرهایی که با هربار شستن لباسهای پلاستیکی در آب حل میشوند در نهایت به اقیانوس ها و سفره های آب زیرزمینی و گیاهان و جانوران راه پیدا میکنند و نیازی به گفتن نیست که در نهایت سر از بدن خودمان در خواهند آورد. اما شاید برای این که راحت تر درک کنیم یک مثال واضح بد نباشد: ما در دنیای حاضر به صورت میانگین هفته ای ۵ گرم میکروپلاستیک از طریق غذا و آبمان میخوریم که برابر با یک کارت اعتباری است!
همچنین صید بیرویه جانوران دریایی برای غذا و تولید مواد مختلف آرایشی باعث بهم خوردن اکوسیستم همان اقیانوسی میشود که تا ۸۰٪ از اکسیژنی که تنفس میکنیم را تولید میکند. هر نهنگ به اندازه ی ۳۰.۰۰۰ درخت جذب کربن دی اکسید دارد که به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست. شاید بتوان گفت اقیانوس به اندازه ی چهاربرابر جنگل آمازون برای تنفسمان به ما خدمت میکند. نقش اسفنج ها، فیتوپلانکتون ها،مرجان ها، کوسه ها و… همگی از حوصلهی این بحث خارج است اما باید بدانیم کوچک ترین تغییری که روی زمین رخ میدهد صدمات جبران ناپذیری در زیر آب به همراه خواهد داشت.

هوا
غیرممکن است کسی روی این زمین زندگی کند و درمورد اثرات کربن دی اکسید و گرم شدن کرهی زمین هزاران سخنرانی (بعضا بسیار کسل کننده) نشنیده باشد اما تابحال چقدر به تاثیر خودمان روی این گرمایش فکر کرده ایم؟ منِ جوانِ عاشق فشن با زندگی رومزهی خودم چه اثری روی گرمایش زمین دارم؟ چند نفر از شما میدانستید که ما فقط یک سفر با هواپیما میزان co2 ای که با یک سال رژیم غذایی وگان به زمین وارد نشده را خنثی میکنیم؟ این لباسهای زیبایی که پوشیده میشوند برای تک تک مراحل تولید اعم از الیاف و دوخت و فروش شاید بارها کرهزمین را دور میزنند تا با کمترین هزینه اولیه ممکن تولید شده و درنهایت ته کمدهای ما مدتها خاک بخورند. جدا از گازهای گلخانه ای که تولید این لباسها به همراه دارد حتی تصور میزان سنگین co2 وارد شده به جو زمین با حملونقلهای هوایی این اجناس هم سخت و دشوار است.
بعد از دوران همهگیری کرونا هوا هم به نوعی دشمن خونی انسان تبدیل شد و با حمل ویروس، ترس و وحشت زیادی در کل کره زمین بپا کرد. انسان هم بلافاصله سپر پلاستیکی یک بارمصرفی برای دستگاه تنفسی بکار گرفت که شاید جالب باشد بدانیم تا ۴۵۰ سال دیگه حتی به قطعات کوچکتر هم تجزیه نخواهند شد. تابحال به تعداد ماسکهایی که در این سالهای اخیر استفاده کرده ایم دقت کردید؟

خاک
به هیچ عنوان نمیتوانیم به سادگی حکم صادر کنیم که کدام یک از الیاف بکار رفته در لباسها، پایداری بیشتری دارند اما چیزی که کاملا مسلم است نابود کننده بودن میزان سموم و آفتکشهایی است که برای الیاف به قولی “طبیعی” استفاده میشوند. برای مثال پنبه در اقلیم خشک و گرم به عمل میاید اما در کمال ناباوری به آب بسیار زیاد و آفتکش های سنگینی احتیاج دارد. با این حساب شاید تصور وزنی که -ناشی از مواد شیمیایی کشت و رنگرزی الیاف کالاهای مد بوده و- کمر خاک رو خم کرده کمی آسانتر بشود.
در بهترین حالت که لباسها فروخته و به مدت زیادی پوشیده و شسته میشوند (که قطعا در جامعه مصرفگرای امروز اینطور نیست) باز هم باقی ماندهی لباس ها از زمینهای دپوی پارچه و مدفنهای زبانه زیر زمین سردرمیاروند. از خودمان بپرسیم که زمین گنجایش دفن این حجم از تولید انبوه لباسهایی که حتی خیلیهایشان یک بار هم پوشیده نمیشوند را دارد؟

آتش
حلقهی متصل کننده بسیاری از مصیبتهای وارد بر سیاره ی ما. از اول که اینطور نبوده؛ با آتش کرهی زمین به وجود آمد و با کشف آن زندگی انسان متحول شد و میتوان گفت راحتی و پیشرفت امروزمان را مدیون این عنصر مقدس هستیم. اما در دنیای حال حاضر آتش با کمی فتنهگری کمر همت به نابودی تمام عناصر بالا بسته. با سوختن زبالههای پارچه ای نابودی خاک و گرمای هوا و در نهایت آلودگی آب رو به وجود خواهد اورد. چه با تنفس ریه های ما و چه با آتش زدن انبار پارچه، ردپای کربن در زمین به وسیلهی آتش به وجود میاید که اگرچه قبلا در تعادل بود اما حالا صنعت فشن با بیرحمی تمام به تاثیر منفی این عنصر بر زمین کمک میکند.
علاوه برموارد گفته شده سوختن عمدی جنگلها، دشتها و منابع طبیعی برای تاسیس کارخانجات و دستیابی به مواد اولیه صنعت پوشاک از سایر هنرنماییهای این عنصر پرحرارت هستند.
پس بدون ورود به جزئیات زیاد متوجه این موضوع شدیم که تمامی جنبههای زندگی ما توسط صنایعی مثل فشن در خطرنابودی قرار گرفته اند و بهبود این شرایط با هیچ راهی صورت نمیگیرد به جز این که درک کنیم چرا محافظت از محیط زیست اهمیت دارد و بدانیم چگونه باید آن را نجات دهیم، چرا که با این وضع شرایط حتی به نحوی نیست که امیدوار باشیم بحران زیست محیطی فقط در انتظار نسل های آینده است و قطعا گریبان خودمان را خواهد گرفت.
WP Post Author
نرگس احمدی
مشاهده سایر نوشتههای این نویسنده